گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی… اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد
برو...برو گلم که خیلی قشنگ تمومش کردی...بی
دلیل تمومش کردی...غمناک تمومش کردی...برو گلکم که امیدوارم خوشبخت خوشبخت
شی...برو که به دعاهای سحرم بازم اضافه شد...خدایا ببین روزگار با من سر دعوا
داره...نه اون چیزی گفت نه من...می بینی حالا که جفتمونم خوب بودیم بازم از هم چدا
شدیم...برو نازنینم که تقصیر از هیچ کس نیست این تقدیر منه...برو گلم ازم حلالیت
نخواه...برو راحت زندگیت رو بکن ...برو که وقتی گفتی فکر نمی کردم آخرش اینجوری شه
دلم و آتیش زدی،آخه طوری نشده...به این میگن پایان قشنگ...جدایی عاشقانه...جدایی
بی دلیل...برو نازنینم....
روز مرگم هرکه شیون کند از دور و برم دور کنید |
About
دعایت قبول شد مادربزرگ.... من(پیر)شدم... Archivesارديبهشت 1394اسفند 1393 مرداد 1393 خرداد 1393 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 AuthorsmozhganLinks
تفریحی
تبادل
لینک هوشمند
LinkDumpCategoriesکاربران آنلاين:
بازدیدها :
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|